سفارش تبلیغ
صبا ویژن
out of world
یکشنبه 91 بهمن 1 :: 2:51 عصر :: نویسنده : رامین

وقتی می گویی ” باران ” خیس می شوم…
.
.
.
عشق یعنی اختیار بدی که نابودت کنند ولی “اعتماد” کنی که این کار را نمیکنند
.
.
.
بسیار تماشایی و آراسته ای / از رونق ماه آسمان کاسته ای
انگار نه انگار که ما را دیدی / از روی کدام دنده بر خاسته ای ؟
.
.
.
یادت هست ، خیالت هست ، خاطراتت هست ، فقط کمی جای تو خالیست ، نمی آیی ؟
.
.
.
با هر قدمی که دور شدی روحم خراشی خورد ، حالا با هر نسیمی درونم میسوزد
.
.
.
چقدر سخته ، تو دنیا هیچ چیز غیر قابل توضیح تر از این اتفاق نیست
که آنکه من بزرگش کردم ، کوچکم کرد !
.
.
.
زیر باران عشق باید ماند تا غبار تنهایی را شست
نمیدانم زیر کدامین باران ایستاده ام که اینگونه تنها ولی خیس بارانم
.
.
.
تکیه نکن بر عصای تنهایی ات ، شانه هایم را خدا برای تو آفریده
.
.
.
پیر می شود آدم وقتی عزیزش را صدا می کند و عزیزم نمی شنود
.
.
.
عشق و محبت ردپای خدا در زندگیست ، امیدوارم زندگیت پر از ردپای خدا باشد
.
.
.
شال گردن گرمم را به گردن سرد احساساتت بینداز ،
تحمل این همه سردی احساس سخت است
.
.
.
ماهی تو ، که بر بام شکوه آمده است / آیینه ز دست تو به ستوه آمده است
خورشید اگر گرم تماشای تو نیست / دلگیر نشو ، ز پشت کوه آمده است
.
.
.
هنوز دلخوشم به “خدانگهدارش” ، اگر نمی خواست برگردد ،
اصراری نبود که خدا مرا نگه دارد
.
.
.
آفتاب که میتابد ، پرنده که میخواند و نسیم که می وزد ،
با خودم میگویم حتما حال تو خوب است که جهان این همه زیباست
.
.
.
تمام عکاسخانه های این شهر را به دنبال یک عکس قدی شاید هم تمام رخ از عشق گشته ام ،
فتوشاپ بیداد میکند این روزها
.
.
.
اگه فروختمت ناراحت نشو ،
چون هر کسی از یه راهی نون در میاره ،
ما هم از گل فروشی
.
.
.
خرابه های دلم از تمام خانه های جهان قشنگتر است ، چون یاد تو در آن ساکن است
.
.
.
بعد بغل کردنت لباسم بوی تو را میدهد ، همه ی عطرها از تو بوی خوش میگیرند
.
.
.
عشق مثل کشی میمونه که 2 نفر دارن میکشن ،
اگه یکی ولش کنه دردش واسه کسیه که هنوز اونو نگه داشته
.
.
.
یاد تو حس قشنگی است که در دل دارم / چه تو باشی چه نباشی نگهش میدارم
.
.
.
تو باش ، نه برای اینکه در دنیا تنها نباشم ، تو باش تا در دنیای تنهایی ام تنها تو باشی
.
.
.
به عشق در نگاه اول اعتقاد ندارم ولی به “از چشم افتادن در یک لحظه” عجیب معتقدم
.
.
.
هیچوقت نفهمیدم چه رازیست بین دلم و دستم ، از دستم رفت به هرچه دل بستم
.
.
.
شاید تنها کسی نبودم که دوستت داشتم ، اما کسی بودم که تنها تو را دوست داشتم
.
.
.
دستهایت ، تنها بالشی است که وقتی سر بر او دارم ، کابوس نمی بینم
.
.
.
در انتظار تو ، کاسه ی صبر که هیچ ، صبر کاسه هم لبریز شد
.
.
.
انصاف نیست دنیا آنقدر کوچک باشد که آدم های تکراری را روزی هزار بار ببینی
و آنقدر بزرگ باشد که نتوانی آن کس را که دلت میخواهد حتی یک بار ببینی !




موضوع مطلب :

درباره وبلاگ


آرشیو وبلاگ
پیوندها
صفحات وبلاگ
لوگو

آمار وبلاگ
بازدیدامروز: 0
بازدید دیروز: 11
کل بازدیدها: 83081

011

قالب بلاگفا

قالب وبلاگ

purchase vpn

بازی اندروید